ای کاش!
نذار تنهابمونم ..حسن
نگارش در تاريخ 6 / 9 / 1392برچسب:, توسط سمیرا.حسن



ڪاش مُخــابرآت

یـــﮧ رפּز صبح بهت اس ام اس میــدآد:

مشترڪ محترم و عزیز ما،شُــما قبلا در طولِـ روز فُــلان شُمآره رو دפּیست بار میگرفتـــے

اس ام اس ڪﮧ حرفش رو نزن،

اینقدر زیاد بود ڪه ما حساب ڪتابش از دستمون دَر میرفت

حتے بعضے اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خـפּشگــل بــود

ڪﮧ برا خودمون سیوش میڪردیم

... حَتــے یــﮧ شب، ( پآیــیز بود فڪر کُــنم)، اینقدر حرفاے خوشگل خوشگل میــزدین و ما هم

هِے گوش میدادیم

ڪه پای تلفن خوابمون برد،

یادمون رفت بقیــﮧ پول تلفن شما رو حساب ڪنیم

حالــآ مشترڪ مُحترم و عزیز،چـےشده ڪﮧ این روزا دیگــﮧ خبری اَزت نیست؟چیزے شده؟چرا اون شمارهــﮧ رو دیگــﮧ

نمیگیرے؟

یــﮧ اس ام اس خالـــے هم حتے نمیدے


منِ مخابرآت، اون دوره رو باهاتون زندگے ڪردم، حَقَمــﮧ ڪــﮧ بدونم
تواَم  اِس اِم اِس بدے بگے :

+ بیخیال رفیق،

این روزآ هَــم میگــذَره   .....